زن تنها و دخترک زیبا

چرا کسایی که تو نی نی وبلاگ برای من کامنت میذارن یه جورین؟؟؟؟ شیرین عقل هستن؟  من این وبلاگ رو نساختم که بخوام خودنمایی کنم ..‌حرفای چرت و پرت بنویسم...فالور جمع کنم...هر کی اومد اینجا قدم رو چشم خوشحال میشم..هر کی از اینجا بدش میاد ، خب سلیقه اش با من جور نیست و قابل احترامه.  من تو بیو وبلاگم دلیل وبلاگ ساختنم رو گفتم. ولی. واقعا فاز یه عده رو نمی‌فهمم!  کامنت های پست قبل رو بخونید  ...

در انتظار مامان مریم ..... از لحظه دیدار مامانم و دخترکم فیلم گرفتم ولی انگار ضبط نشده بود 😐 و دخترکم خوشحال از سوغاتی هاش که داییش براش خریده..از لوازم تحریر تا لباس تا اسباب بازی و.... که حوصلم نشد از اونا عکس بگیرم و بذارم با این اوضاع نت‌ . چون این دوتا رو دوست داشت عکسش رو یادگاری میذارم اینجا  کانگورو ماماجوسی و سگ رباتیک ‌ و البته قسمت عمده سوغاتی ها نصیب من شد😏 که عکسش قبلا گذاشتم  آیفون ۱۴....که البته رنگ بنفش هست نمیدونم چرا تو عکس طوسی افتاده 🤔 ...

این 👈   آهنگ   دقیقا وصف الان من هست 😍   ...

بالاخره بعد از دو هفته تاخیر و بعد از ۴ ماه مامانم داره میاد. ساعت الان دالاس ۱:۲۱ دقیقه شب هست و ساعت ۵ صبح باید فرودگاه باشه...چهارشنبه ساعت ۹ صبح شیراز هست  اون چمدون مشکی سوغاتی ها هست 😁..... ...

پنجشنبه هفته دیگه مامانم میاد . قرار بود  ۲۶ بهمن بیاد ولی تقریبا یک‌ ماه زودتر اومد .  تو این سه ماه و ده روزی که نبود من خیلی تنهایی کشیدم....یه جورایی روحیاتم خیلی عوض شده....مامانم رو خیلی دوست دارم ولی از اومدنش زیاد خوشحال نیستم...چون سری بعدی که میره باید الزاما ۶ ماه آمریکا باشه‌  . به دلیل خیلی مسائل هم نمیتونه نره. من تازه به این همه تنهایی خودمو وفق دادم....برام سخته بازم بخوام خودمو وفق بدم.😔 اگر تصمیم به ازدواج دارید خیلی به انتخاب طرف مقابلتون دقت کنید.  من هر چی می کشم از ازدواجم هست.... همسر من از اون تیپ شخصیت هایی هست که زن کنارش افسرده میشه . با وجود یه زندگی مرفه، دلم خوش نیست . ...

گفت چگونه ای؟ گفتمش گویی بر قایقی نشسته ام .... میانه ی دریای بی ساحل.... در آرامشی عمیق.... که نوید توفانی سهمگین می‌دهد.... نه سکانی در دست.... نه بادبانی بر باد...... نه پارویی بر آب....... و نه حتی پرنده ای در آسمان که امید را زنده کند.... حال زندگیم اینگونه است... تن سپرده ایم به عمری که می‌گذرد  چه بخواهیم ....چه نخواهیم! ........................................................... یه بنده خدایی هست میاد تو این وبلاگ و کامنت چرت و پرت میذاره ! نمیدونم فازش چیه و حرف حسابش چیه ...و اصلا نمیدونم من چه هیزم تری بهش فروختم!!! . کامنت های پست قبل رو بخونید متوجه میشید چقدر ع...

دخترم رو بردم حمام....موهاش شستم ..روغن زدم یهو گفتم یه کم پایین موهاش مرتب کنم ! قیچی گذاشتم یهو سرش تکون داد یه قسمت از موهاش کلا کوتاه شد ! مجبور شدم موهاش رو کوتاه کنم ...خیلی بدجور کوتاه شد! کلا موهاش روی گوش راستش کوتاه تر از موهاش گوش چپش شد!  اینهمه زحمت موهای دخترم رو کشیدم و مجبور شدم اینجوری کوتاهش کنم  ..دارم دق میکنم😭 ...

  اینم   عکس دخترک من!  تبلیغ نیستا ...دیشب یهو پیج رو فالو کردم و دیدم عکس دختر منو هم قبلا گذاشتن  🤭 گفتم اینجا بذارم جهت یادگاری .  این عکس آتلیه   هم قبلا گذاشته بودن فکر کنم اینجا دو سال و چهارماهش بود    الان دو شبه دخترکم شبا تب میکنه تا ۳۸/۵ هم میرسه . استامینوفن بهش میدم خوب میشه. دکتر هم بردمش نه گلوش عفونت داره ...نه گوشش ‌..نه لوزه اش ...نه عفونت اداری!  علت تب یهویی نصف شب چی میتونه باشه؟؟؟😖 ...