عید ۱۴۰۲
تعطیلات خود را چگونه گذراندید؟
یکشنبه پیش رفتیم سمت جنوب
دو روز که درگیر حنابندان و عروسی بودیم . به معنای واقعی کلمه افتضاح بود.
هوا سرد ...مجلس بد 😖 منم دنبال دخترکم که همش بدو بدو میکرد و نگرانش بودم از جلو چشمم دور بشه.
اینجا ساعت یک و نیم نیمه شب بود ولی تا ساعت ۴ صبح مراسم طول کشید منم از ساعت ۱۲ تو ماشین نشسته بودم و دخترم تو بغلم خواب بود و از سوزش کمر درد و پا درد برام توان نمونده بود و خودم رو لعنت و نفرین میکردم که چرا به حرف همسرخان گوش دادم و پاشدم اومدم عروسی و دنبال دکمه غلط کردم میگشتم
روز سوم رفتیم با دوستای همسرخان سمت دریا و قایق سواری. خوب بود خوش گذشت
ودیروز ام خونه یکی دیگه از دوستاش بودیم که اونم خوب بود. و امروزم برگشتیم.
اینجا هم محلی بود که ساکن بودیم در واقع خانه مادری همسرخان
فردا میخوام سفره هفت سین بذارم و اگر شد عکسش میذارم اینجا