یک روز دیگر سپری شد
امروز با دخترکم رفتیم خوشگذرونی
دیروز وضعیت گوارشی دخترکم خوب نبود. امروز خدا رو شکر خوب شد و بعداز ظهر به هوای تعمیرگوشی من و شهربازی از خونه زدیم بیرون. دیدم خیابونا چقدر خلوته ..مغازه ها بسته ...نگاه به تقویم کردم دیدم امروز شهادت بوده که همه تعطیل کردن😐 رفتیم شهربازی دیدم خدا رو شکر باز هست و دخترم حسابی بازی کرد
بعدش رفتیم شام خوردیم تو همون شهربازی که یادم باشه دیگه هیچ وقت ازش ساندویچ نخرم چون داخلش مو بود🤢 کلا من اصلا از بیرون غذا نمیخرم و همیشه خودم درست میکنم جز روزایی که میریم شهربازی .
و قسمت جذاب دیگه اینکه بعدش رفتیم پاساژ گردی و از اونجایی که من یه بیماری لاعلاج دارم که اونم لباس خریدن برای دخترم هست این لباس رو با نظر خودش خریدم حدود چهارصد تومن!🙈🙈😁😁
یه روز دیگه از تنهایی ما اینجوری سپری شد. فردا رو چکار کنم؟🤔
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی